آرامیسآرامیس، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره
رومیسارومیسا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

پرنسس آرامیس و پرنسس رومیسا

سلام! به وبلاگ من و خواهرم خوش آمدید.

اولین عید آرامیس (شش ماهگی)

1392/2/1 20:49
نویسنده : مامان مرضیه
1,343 بازدید
اشتراک گذاری

صبح روز عید خواستیم آرامیس جانو ببریم حموم که متاسفانه آب قطع شد و داستانی ... ما هم مجبور شدیم فرداش ببریمش حموم گل دخترمونو.

 

آرامیس

 

 من و بابا کامران لحظاتی قبل از سال تحویل رفتیم خرید و بابایی رفت آرایشگاه و من تو ماشین نشسته بودم و همش دلم شور میزد که نکنه سال تحویل پیش عسلم نباشم...

که همین طور هم شد من در حال پارک کردن ماشین تو پارکینگ بودم و بابا کامرانم که رفته بود از شیرینی فروشی روبروی خونمون خرید کنه همون لحظه رسید و ما هردو تو پارکینگ بودیم و آرامیس جان بالا پیش مادربزرگهاش تو کریر خوابیده بود...

 

آرامیس

 

اینم چهره آرامیس بعد از سال تحویل پس از بیدار شدن...

 

آرامیس

 

بعد هم با بابایی تیپ زدن و با هم عکس انداختن...

 

آرامیس

 

عمو مهرانش که مزرعه پرورش شترمرغ داره براش یه تخم شترمرغ بامزه اورد که هر کی رفت روش وایساد نشکست...

 

آرامیس

 

 لحظات اول سال چون عزیز آرامیس که بزرگتره خونه ما بود کلی مهمون اومد خونمون، یعنی عمو ها و عمه آرامیس جان.

تو این عکس به ترتیب از راست به چپ:

آرامیس، عمو مهران, امیر عرفان (پسر عموی بزرگ آرامیس)، پرهام (پسر عموش که باباهاشون دوقلواند) و بابا کامران جان.

 

آرامیس

آرامیس خانم آماده شده که برای اولین بار بره عید دیدنی خونه عمه افسانه اش...

با لباسایی که مامان جونش براش بافته.

 

آرامیس

 

اینم آرامیس خانم قبل از به هم زدن هفت سین عمه

 

آرامیس

 

دخترم امسال یه عالمه عیدی گرفت که بخشی از عیدی هاش به این شرح میباشد:

از سمت راست هدیه خاله اقدس مامان، وسطی یه لباس خیلی قشنگ هدیه عمه الهه و سمت چپه هم هدیه عمه افسانه است. عیدیاشو دارم براش جمع میکنم که براش طلا بخرم

 

عیدی های آرامیس

 

دیروز 5 فروردین ما برای اولین بار به آرامیس گلم غذا دادیم. فرنی درست کردیم: آرد برنج، آب و مقدار بسیار کمی شکر.

 

غذای آرامیس

 

بعد هم بهش آب جوشیده سرد شده دادم.

 

غذای آرامیس

 

اینم نمایی از غذا خوردن قند و عسلم!

 

آرامیس

 

 فروردین فردا صبح یعنی 7 فروردین 92 من بعد از 6 ماه مرخصی زایمان باید برم سرکار و آرامیس جونمو پیش مامانم بذارمو امروز که برای 4-5 ساعتی رفتم تا کارای اداریمو انجام بدم پیش مامانم و خاله پریسا خیلی بهش خوش گذشته بود و کلی بازی کرده بود و براشون خندیده بود...

مرخصی زایمان به 9 ماه افزایش پیدا کرده بود و شامل حال من هم میشد اما یه جورایی بهم گفتند که امنیت شغلیت به خطر میافته اگه 9 ماه بری مرخصی و باید سر 6 ماه برگردید سرکار...ناراحت

 

آرامیس و مامان

 

اینم عکسای سیزده به در دخترم که رفتیم پارک شهر قدیمی ترین و اولین پارک ایران.

تازه این اولین باری بود که آرامیسم پارک رفت، کلی هم ذوق کرد و خوشحال بود.

 

آرامیس

 

 

آرامیس و مامان جون

 

آرامیس و مامان

 

آرامیس و خاله پریسا

 

آرامیس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان امیررضا
8 فروردین 92 13:50
سلام عزیزم سال نو مبارک. فدات بشم که اینقد ناز و خواستنی شدی. وای مامانی نی نی رو تنها میذاری میری سر کار ؟ موفق باشی عزیزم

ممنون عزیزم سال نو شما هم مبارک. شما و گل پسر نازتونم موفق باشید
مامان بنیتا
10 فروردین 92 2:55
اولین بهار زندگیت مباررررک عروسک کوچولوی نازامیدوارم 120 بهار شاد و سرسبز رو در زندگی تجربه کنی عزززززززیزم

مرسی مامان بنیتا جون. البته با دوست خوبش بنیتا خانم.

مریم--------❤
15 خرداد 92 15:01
ای جانم آرامیس خانومی




مرسی مریم جان


فقط ببخشید شما کدوم مریمی؟