درهم (پنج ماهگی)
آرامیس برای اولین بار سوار اتوبوس میشه با مامانشو مامان جونش مبره خرید...
اتوبوسهای BRT تهرانپارس-آزادی
آرامیس دوگانه سوز میشه یعنی گاهی وقتا شیرخشک میخوره
یه روز که میخواستم با عمه افسانه و عمه الهه آرامیس میخواستم برم مولوی پارچه بخرم، هرچی شیر دوشیدم برای دختر گلم شیرم نیومد واسه همین خودم براش شیر خشک تجویز کردم تا تو اون سه ساعتی که من نبودم عمه الهام و عمه ساراش بهش بدن. اولش از خوردن شیرخشک امتناع کرده بود ولی دفعه دوم سوممو خورده بود. با مشورت با دوستم سحر مامان رادوین جون و پزشک داروخانه براش ببلاک گرفتم که به بیشتر بچه ها میسازه و شیرخشک خیلی خوبیه...
البته ماه پیش که آرامیسمو برده بردم دکتر، دکتر گفت که اگه نتونی وقتی میخوای بری سرکار 200-250 میلی لیتر شیر بدوشی واسه بچه ات وقتی میخوای بری سرکار باید بهش شیر کمکی بدی واسه 7 - 8 ساعتی که خونه نیستی!
اینو بگم که دکتر آرامیس دکتر محسنیانه و دکتر بچه گیای بابای آرامیس و عمو مهرانشه، دکتر مهربونیه و با اینکه سنش بالاست ولی خیلی با دقت بچه هارو معاینه میکنه، مطبش هم نزدیک خونمونه همین فلکه اول تهرانپارس...
آرامیس عاشق پلاستیک بازیه
از قصد خودشو میاندازه زمین تا ما بغلش کنیم
دخملم خیلی سیب دوست داره همون طور که تو دل من بود.
بر عکس من که زیاد دوست ندارم.
همون سال عید وقتی که باباکامران گلپایگان خونه عزیز بود و من مرخصی نداشتم که باهاش برم سفر، حدوداً یه هفته ای ما خونه مامان جون بودیم تو همون روزا وقتی که آرامیس هنوز 5 ماهه بود تونست بشینه و کلی ذوق کردیم.
بخشی از لباسهای اولین عید دخترم