آرامیسآرامیس، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
رومیسارومیسا، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

پرنسس آرامیس و پرنسس رومیسا

سلام! به وبلاگ من و خواهرم خوش آمدید.

زمستان 93

1393/10/8 17:45
نویسنده : مامان مرضیه
1,488 بازدید
اشتراک گذاری

طبق معمول هر سال شب یلدا من یکی از میزهامو گذاشتم وسط اتاق و روش لحاف انداختم، مثلاً این شد کرسی ما، بعد آجیل و انار و بقیه خوردنی های شب چله و کتاب فال حافظ رو گذاشتم روش.

آرامیس هم خیلی خوشش اومد از این کار، تازه امسال هندونه خوب گیرمون نیومد ولی آرامیس لباس هندونه ای پوشیده بود.

یلدای امسال و با حضور عزیز و مامان جون مادر بزرگهای خوب آرامیس دور کرسی کنار هم برگزار کردیم و فال حافظ گرفتیم و عزیز برامون قصه گفت، خیلی خوش گذشت. جاتون خالی!

از کارای جدید آرامیس براتون بگم که یه سطل آشغال در دار داریم که هر جای خونه میره میکشه رو زمین و دنبال خودش میبره تا بره روش وایسه، مثلاً پای ظرفشویی میره و ظرف میشوره یا میاد پای میز توالت من و آرایش میکنه؛ تو حموم هم یه چهار پایه کوچیک داره که میره روش و مسواک میزنه، گاهی وقتا هم میاره تو اتاق میره روش تا به این ور اون ور سرک بکشه.

عاشق یکی از سی دی هاشه که یه کارتونیه به نام دلیر Braveو همش ازمون میخواد که اون سی دی رو براش بذاریم و میشینه با دقت نگاه میکنه، امروز دیدم میگه جادوگر، آتیش مرداب ... اینا توی اون کارتونه است!!!

چند وقت پیش رفتم براش یه تیر کمون خریدم از بس مریدا رو دوست داره!

نقاشی دخترم که همین امروز صبح (93/10/10) کشیده

همین طور که در تصویر میبینید ماهی کشیده با دوتا چشم

پایین صفحه گل کشیده و دایره ای برای چشم چشم دو ابرو

اولین نمایشگاه تخصصی دنیای کودکان Kids Land 2015  از تاریخ 7 لغایت 10 بهمن ماه سال 1393 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (سالن حجاب) برگزار می شود.

جمعه 10 بهمن من، مامان جون و آرامیس جون به همراه همکارام و نی نیاشون رفتیم نمایشگاه دنیای کودکان

اونجا پر از نی نی و اسباب بازی بود و دختر منم که عاشق اینچیزا.

آرامیس اونجا کلی با رادوین و باران بازی کرد نقاشی کشید و با هم عکس گرفتند. که به زودی عکساشونو براتون میذارم ببینید.

niniweblog.com

من 5 روز مرخصی گرفته بودم که مثلاً درس بخونم هفته ی دیگه دفاع پایان نامه امه ولی متاسفانه آنفولانزا گرفتم و شدیداً مریض شدم. چند روز بعدش هم آرامیس و باباش مریض شدند. دیروز که داشتم آرامیسو آماده میکردم با باباش ببرمشون دکتر، آرامیس با یه حالت خیلی جالب به مامانم یه وری نگاه کرد و به مامانم گفت: از دستت خیلی ناراحتما! مامانم با تعجب و خنده گفت: آخه چرا!؟ آرامیس گفت: دیگه دوستت ندارما! یعنی ما از خنده ولو شده بودیم. آخه نمیدونید جقله چه حرفای بامزه ای میزنه... 

پریروزا میگفت مامان مرضیه بیا اینجا بشین. گفتم بشینم برای چی؟ بیا بشین با هم حرف بزنیم!!!

یا مثلاً چند وقت پیش میگف: من یه فکری کردم... گفتم آخه تو میدونی فکر یعنی چی خوشکل من!؟

از چیزی که خیلی میترسه آقائه:

دیدید وانتیا میان تو خیابون میگن آهن آلات خریداریم و ... خیلی میترسه میگه آقا اومده نی نیاییو که به به نمیخورند رو ببره! ولی ما نمیترسونیمشا. فقط مامانم میگه آقا اومده به به اورده برای نینیا!

niniweblog.com

لغت نامه آرامیس

اخ: یخ

اخچال: یخچال

عمو مهران گاهی وقتا به دخترش پارمین میگه پارمین گلی، آرامیس میگه: پارمین دلی

niniweblog.com

18 اسفند 93 روز مهمی بود برای من، روز دفاع از پایان نامه کارشناسی ارشدم، که با وجود تمام سختیهایی که داشت تموم شد و خداروشکر قبول شدم.

صبح اون روز من با مامان جون، بابا کامران، عمه افسانه، عمه الهه و البته آرامیس عزیزم رفتیم هتل اوین و چند دقیقه هم دیر رسیدیم چون من تا اون موقع داشتم درس میخوندم. استادم پروفسور صالحی هم از دستم عصبانی شد که دیر رسیدم.

اون روز آبجی آرامیس تو دل من بود و من خودم خبر نداشتم

تازه عمه الهه هم تو دلش نی نی داشت

 

یه نامه هم به فارسی خطاب به حضار نوشتم و اول جلسه به همه دادم

 

"به نام خدا"

با سپاس از خداوند متعال، و با تشکر از تشریف فرمایی شما اساتید و حضار گرامی

امروز با حضورتان در روز دفاع از پایان نامه ام - در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه لولئا - باعث آرامش و دلگرمی من در یکی از مهمترین روزهای زندگی من شده اید و بدینوسیله مراتب تشکر و قدردانی خود را از تمام دوستانی که در این راه مرا همراهی کرده اند اعلام میکنم. از همسر صبورم - آقای کامران تشیعی - که همیشه مشوق من برای ادامه تحصیل بوده؛ از دختر مهربانم - آرامیس - که همواره تمام تلاشم این بوده که ادامه تحصیلم باعث نشود از وظایف مادری ام در قبال او کاسته شود؛ از دوستان دلسوزم - سحر صارمی و فاطمه دیندار - که همیشه بی شاعبه من را در نوشتن پایان نامه راهنمایی کردند و در نهایت از مادر فداکارم – سرکار خانم فاطمه امیدی - که بعد از خدا همه چیز را در زندگی مدیون ایشان هستم سپاسگذاری کرده و این رساله را تقدیم مادر عزیزم میکنم. باشد که همیشه موجبات سرافرازی را برای ایشان فراهم آورم، تا مرحمی باشد برای رنج هایی که برای به ثمر رسیدن من کشیده است.

حمایت های مادی ومعنوی هتل های پارسیان خود موجبات حضور من در این عرصه را فراهم نمود تا با دانش هر چه بیشتر خود بتوانیم فردایی بهتر را در صنعت گردشگری و هتلداری کشور به ارمغان آوریم، بنابراین جا دارد در اینجا از آقایان دستجردی، سید کاظمی و شیریان تشکر وافری داشته باشم. تلاش های بی دریغ اساتید عزیزم بلاخص پروفسور صالحی، جناب آقای امجدی و دیگر اساتیدی که امروز جای آنان خالیست، غیر قابل انکار است و قدردانی شاید تنها واژه ای باشد برای درک زحمات ایشان.

عنوان پایان: نامه شناسایی و ارزیابی کیفیت خدمات در هتل های پنج ستاره تهران

(مورد مطالعه هتل پارسیان آزادی و هتل پارسیان استقلال می باشد)

در ابتدا چکیده ای کلی از کل پایان نامه عنوان میشود و سپس مسائل و مشکلات موجود در این زمینه نام برده میشود. و بعد ضرورت و اهمیت تحقیق را در اسلاید پروپوزال خواهید دید. سوالاتی که در این زمینه میبایست در انتها پاسخ داده شود، روش تحقیق و آمار و اطلاعات بدست آمده در این زمینه را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد و در نهایت نتیجه گیری ام را از این تحقیق عنوان خواهم نمود.

با تشکر    

مرضیه بنوفاطمه

93/12/18   

 

 

اساتید داور:

سمت راست مرحوم استاد امجدی نشسته اند که هم استاد من و هم استاد بابا کامران بود

ایشان مدیریت غذا و نوشابه تدریس می کردند

اما متاسفانه 3-4 ماه بعد از اون روز فوت کردند و همه از این اتفاق شکه شدند

من و بابای آرامیس هم در مراسم ختم ایشان شرکت کردیم.

استاد دوست داشتنی که اون روز با لبخندای مهربونش به من آرامش میداد

و باعث میشد از استرس من کم شه

سمت چپ پروفسور صالحی نشسته اند که یکی از اساتید بنام ایرانی در دانشگاه لولئا سوئد هستند

ایشان فول پرفسور رشته مدیریت بازاریابی و هتلداری اند

 

 

فکر می کنم یکی از بدترین سخنرانی های زندگیمو اون روز ارائه دادم

چون خیلی استرس داشتم و البته تسلط کافی روی مطلب نداشتمخندونک

اما به هر حال گذشت راضی

 

 

آخرش هم همه برام دست زدند و بهم تبریک گفتند

شیرینی خوردیم و همه با هم عکس گرفتیم

 

 

از سمت راست: سارار میرفخرایی (استاد راهنمام)، پروفسور صالحی، سحر صارمی (دوست و همکار خوبم که روز قبلش هم دفاع خودش بود با زهرا مناف زاده دوست و مدیر گلمون)، من و آرامیس و بابایی، مرحوم استاد امجدی، الهه جان، مامان عزیزم و عمه افسانه مهربون.

 

اینجا هم آرامیس خانم یه کارایی کرده بود و کلافه بود و نذاشت مامانم قشنگ بشینه دفاع منو ببینه

بلافاصله بعد از ارائه ام با مامان جون رفتیم دستشویی و به امورات آرامیس خانم رسیدگی کردیمخندونک

 

 

برگشتنی برای آرامیس دوتا جوجه ماشینی خریدیم یکی زرد و یکی نارنجی؛ عید گذاشتیمشون خونه خاله اقدس اینا چون حیاط دارند، اما گربه اون جوجه نارنجیه که تنبل تر بودو برد.غمگین

بعد عید هم اون جوجه زرده رو اوردیم خونمون

ولی بعد داستان داشتیم با اون جوجه زرده که دیگه خروس شده بود و نگه داری ازش تو آپارتمان خیلی سخت بود

 

niniweblog.com

شب سال تحویل بابا کامران خیلی سخت سرماخورده بود، مامان جون هم رفته بود اصفهان چون اولین سالگرد دایی محمد خدابیامرزم بود. من و آرامیس هم همش دوتایی با هم میرفتیم خرید.

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (15)

frogh
8 دی 93 17:54
سلام يلداتون با تاخير مبارک ان شاا.. عمر شادي هاتون به بلنداي يلدا باشه ان شاا.. هميشةشاد و سلامت باشيد
مامان مرضیه
پاسخ
سلام عمه فروغ جون ممنونیم یلدای شما هم مبارک
سپیده عمه آریانا
9 دی 93 11:18
1000 ماشااله به آرامیس گل و دوست داشتنی . الهی خداوند همیشه حافظش باشه . یلداتون هم مبارک و الهی همیشه شاد و سلامت باشید
مامان مرضیه
پاسخ
ممنونم یلدای شما هم مبارک شما هم همین طور
امیرعلی
23 دی 93 22:46
سلام. لطفا راهنمایی کنید چیکار کنم دندون پسر از قطره اهن سیاه نشه؟ شما قطره اهن دادید؟ سلام عزیزم آدرس وبتونو برام نذاشتید بیام اونجا براتون کامنت بذارم. ولی قطره رو باید ته دهانش بریزید و بلافاصله روش آب بدید به بچه البته آب پرتقال یا آب گوجه خیلی بهتره چون جذب آهنو چند برابر میکنه.
مامان محمدطاها
25 دی 93 16:16
به به چه نقاشی نازی کشیده این دخمل ناز ما به ما هم سر بزنین خوشحال میشیم
مامان مرضیه
پاسخ
ممنون
محمد
28 دی 93 9:05
سلام، آپم آپم آپم با مطلب "راهکارهایی جهانی برای لاغر شدن" بروزم ... منتظرتونم.
مامان مهدیس
12 بهمن 93 0:29
سلام چقدر دیر اومدین خیلی منتظرتون بودیم آرامیس خانوم دلمون واستون تنگ شده بود یلدات هم مبارک گل دخملی
مامان مرضیه
پاسخ
ممنو مامان مهدیس خوشکله
محمد
25 بهمن 93 12:39
سلام بروزم با وسایل جدید "آماده سازی کیک، دسر" بروزم. به منم سربزن.
عمه فروغ
10 اسفند 93 16:51
ای جوووووووووووونم ماشاا. به دختر شیرین زبونشاد و خوش باشی آرامیس گلم
مامان مرضیه
پاسخ
ممنون خاله
دختربهاری
21 اسفند 93 10:40
----//---------██████ \\--\/--//-----██████ -\\-▌-//--██████████ --\\▌//----(▓)-----------(▓) ---\▌/----(▓)---◒►◒-----(▓) ----▌------(▓)---- = ----(▓) ----▌----------(▓)----(▓) ----▌-----(▓)----- ✺ -----(▓) ----▌--(▓)-------- ✺ --------(▓) ----▌-(▓)--------- ✺ ---------(▓) ----▌-(▓)--------- ✺ ---------(▓) ----▌--(▓)-------- ✺ --------(▓) ------------(▓)(▓)(▓)(▓)(▓) دوست خوبم سلام وب زیبایی دارید خوشحال میشم به منم سربزنید اگه با تبادل لینک هم موافق بودین حتما خبرم کنید منتظرتونم ممنون عزیزم. حتماً چرا که نه
عمه فروغ
21 اسفند 93 11:06
سلام مامان جون خوب هستید؟آرامیس گلم خوبه؟ خدا رو شکر که با موفقیت تونستید دفاع ارشد رو پشت سر بگذارید تبریک میگم ان شاا.. همیشه موفق باشید.
مامان مرضیه
پاسخ
قربونت برم عمه فروغ انشا الله موفقیت های شما و برادرزاده گلتون
طراح نو
21 اسفند 93 19:06
باعرض سلام وتبریک به خاطروبلاگ قشگتون اگه میخواد خونه تکونی کنید به طراح نو سربزنید طراحی /قالب/.تقوبم.//.صحفه ورودی.اسلایدشو عکس /برای وبلاگ شما فقط با10هزارتومان تخفیف ویژه تا عید. فرصت رو از دست ندهید
عمه فروغ
3 فروردین 94 2:26
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال نو مبارک . . .
عمه فروغ
3 فروردین 94 2:26
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال نو مبارک . . .
مامان مرضیه
پاسخ
ممنون عمه فروغ جون سال نو شما و آرشیدای خوشکل و خانواده محترمتون هم مبارک
گلنار
30 تیر 94 22:44
سلام خوبه توی وبلاگ نویسی خوبی دوست داشتی به وبلاگم سر بزن
محمدرضا
31 تیر 94 14:19
سلام خوبی؟؟؟؟ وب توپی داری لطفا به منم سر بزن